الهام بهروزی: در ادامه گفتوگویی را با جهانشیر یاراحمدی، مسوول انجمن هنرهای نمایشی استان بوشهر پیرامون جایگاه و نقشی که استاد ایرج صغیری در تئاتر بوشهر ایفا کرده، انجام دادهایم که از نظر شما مخاطبان میگذرد.
الهام بهروزی
تئاتر امروز
بوشهر به نام هنرمند بزرگی چون «ایرج صغیری» گره خورده است؛ چراکه بهواسطه وجود
این هنرمند اندیشمند توانست برای نخستینبار خود را بهصورت جدی به تئاتر کشور
معرفی کند. صغیری متولد آذرماه ۱۳۲۵ در کوی شکری بوشهر، بازیگر، کارگردان، نمایشنامهنویس
و داستاننویس برجسته جنوبی است که نخستینبار با بازی در نقش «ابوذر» در نمایشی
به کارگردانی داریوش ارجمند با نظارت علی شریعتی در دانشگاه فردوسی مشهد درخشید.
وی اما با خلق شاهکار هنری به نام «قلندرخونه» نه تنها هنر خود را، بلکه تئاتر
بوشهر را به رخ کشید و پرتره درخشانی از فرهنگ و آیینهای کهن بوشهر را به نمایش
گذاشت که تماشای آن حیرت و شوق را در هر ببینندهای برمیانگیخت.
صغیری پس از
آفرینش «قلندرخونه»، نمایشنامههای دیگری چون «محپلنگ»، «سرباز»، «شب شولای
عبدالرحمن»، «مادربزرگ» و… را نوشت. وی در کنار تئاتر، از سینما و داستاننویسی
بازنماند و در عرصه سینما اثری چون «سفر غریب» را آفرید و در عرصه داستان هم «خالو
نکیسا، بنات النعش و یوزپلنگ»، «خلخال شوم»، «آواز تیتروها» … را راهی بازار
کرده است. صغیری البته تنها به خلق این آثار اکتفا نکرده و در این سالها بخش
اعظمی از عمر خود را صرف نوشتن مقالات پژوهشی در حوزه فرهنگ، هنر و آیینهای بومی
بوشهر کرده است تا بدین شکل دین خود را به فرهنگ و هنر جنوب ادا کند.
با این اوصاف، وی
اهتمام ویژهای در بازشناسی فرهنگ و هنر جنوب به کشور و حتی جهان دارد. از این رو حق
بزرگی بر گردن فرهنگ و هنر استان دارد و میطلبد که همواره در هر شرایطی یاد و
جایگاه استاد صغیری پاس داشته شود. شوربختانه مدتی است که این هنرمند پیشکسوت بهدلیل
بیماری در تهران در حال درمان است و امیدواریم که بهزودی بهبودی کامل خود را
بازیابند. در ادامه گفتوگویی را با جهانشیر یاراحمدی، مسوول انجمن هنرهای نمایشی
استان بوشهر پیرامون جایگاه و نقشی که استاد ایرج صغیری در تئاتر بوشهر ایفا کرده،
انجام دادهایم که از نظر شما مخاطبان میگذرد.
آقای یاراحمدی
گفتوگو را با این سوال آغاز میکنیم؛ ایرج صغیری در تئاتر بوشهر چه نقشی را ایفا میکند؟
در پاسخ به این
پرسش بایستی بگویم که چه نقشی بالاتر از پدر خانواده تئاتر بوشهر را میتوان برای
استاد صغیری برشمرد؟! به حقیقت استاد، پدر و بزرگ تئاتر بوشهر هستند. بهتر است بگویم
ایرج صغیری ستون محکم خانواده تئاتر این سامان است. بنابراین اعتبار تئاتر بوشهر
به حضور این بزرگان وابسته است.
آیا میتوان مدعی
شد که ایرج صغیری بنیانگذار تئاتر در بوشهر است؟
ببینید دههها
پیش از حضور پررنگ استاد صغیری در تئاتر، در اینجا تئاتر اجرا میشده تا جایی که
خود استاد در برخی از کارهایی که کارگردانی آن را منوچهر آتشی برعهده داشته، بازی
کرده است. بنابراین خود استاد صغیری هم چنین ادعایی را ندارد که بنیانگذار تئاتر بوشهر باشد؛ ولی بنیانگذار خیلی چیزها در
تئاتر این منطقه است.
البته در اینجا
باید اشاره کنم که تئاتر بوشهر دو مبدا دارد؛ اولین مبدا
آن اوایل سال ۱۳۰۰ شروع میشود و در سال ۱۳۴۰ به پایان میرسد و دوره دوم که از
سال ۱۳۴۰ شروع میشود، نسل دیگری جریان تازهای را در تئاتر بوشهر رقم میزنند.
نقطه عطف مرحله دوم تئاتر بوشهر تلاشهای استاد صغیری است. در واقع او بنیانگذار
یک شکل اجرایی در تئاتر ایران است که تا پیش از آن، ما این شکل اجرایی را نداشتیم.
از همین روی است
که او را بنیانگذار تئاتر آیینی در ایران میدانیم؛ چون ما تا پیش از خلق «قلندرخونه»،
اثر آیینی که بر اساس فرهنگ و آیینهای بومی و قومی پدید آمده باشد، نداشتیم و این
نمایش در واقع نقطه آغازی برای خلق چنین آثاری شد. همچنین باید به این نکته هم
اشاره کنم که ما تا پیش از سال ۱۳۵۴ که قلندرخونه اجرا و معرفی شود، آثار تئاتری
که در بیرون استان اجرا کردیم، صرفا آثاری در محدوده تئاتر دانشآموزی بوده است،
به همین سبب تئاتر بوشهر برای اولین بار بهصورت جدی خودش را با «قلندرخونه» به
کشور و جهان معرفی کرد؛ آن هم چه معرفی درخشانی!
آقای یاراحمدی
آیا امکان دارد بیشتر در خصوص دلایل درخشش نمایش «قلندرخونه» در تئاتر کشور توضیح
بدهید؟
خب، برای اینکه
بدانیم چطور شد که قلندرخونه به یکباره در تئاتر ایران اینگونه سر و صدا کرد و
نام و نشان آن درخشان شد، این یک بحث فنی است و خود یک گفتوگوی جداگانه میطلبد
ولی اگر بخواهیم خیلی خلاصه به درخشش این اثر بپردازیم، باید اشاره کنم که ما تا
پیش از قلندرخونه، اثری نداریم که بر اساس فرهنگ و آیینهای بومی اجرا شده باشد،
یعنی اصلا به آیینها به این شکل پرداخته نشده بود. در واقع تئاتر ایران در فضای
دیگری بهسر میبرد، بهخاطر تلاشهایی که کارگاه نمایش در تهران میکرد. بنابراین
وقتی قلندرخونه با خلاقیت نویسنده و کارگردان، به آیینها و آداب جغرافیای دوردستی
مثل بوشهر پرداخت، قطعا در آن شکل و شمایل تئاتر ایران، یک اثر خلاقانه و شاخص
جلوه کرد؛ چون روی چیزی تمرکز کرده بود که کسی تا آن لحظه روی آن مکث نکرده بود.
از همین روی بود که کار نو و خلاقانه جلوه کرد و درخشید و همه آن را پسندیدند.
طبیعتا قلندرخونه
به دلیل اینکه قدم اول بود و قدم محکمی بود که تا پیش از این نمونه بیرونی نداشت،
هرگز از ذهن تئاتر ایران کمرنگ نشد. همچنین شکل و شیوه اجرایی کار از ایده ناب
کارگردان سرچشمه گرفته شده بود که از مجموعه بینظیر بازیگرانی بهره برد که با
هدایت صحیح و اصولی استاد صغیری خلق شد و تا ابد بر تارک تئاتر ایران میدرخشد.
از دید شما چرا
در سالهای اخیر استاد از تئاتر فاصله گرفته است؟
ببینید تئاتریترین
آدمی که میشناسم، استاد صغیری است؛ چراکه مطمئنم همین الان که استاد مشغول درمان
است، در خلوت خودش دارد به تئاتر فکر میکند. بنابراین از دید من، هیچوقت استاد
صغیری از تئاتر دور نشده؛ چون در طول سال یا کار اجرایی انجام داده یا مقاله، نمایشنامه
و … نوشته است. بهنوعی همیشه بهشکل مستمر همراه تئاتر بوده است. یادم میآید
در گفتوگویی پیش از این در پاسخ به خبرنگاری که از من پرسید که جوانترین
کارگردان تئاتر بوشهر کیست؟ پاسخ دادم: ایرج صغیری. دلایلش هم توضیح دادم.
همانطور که
اشاره کردید، شاید از نظر نوشتاری هیچگاه از تئاتر فاصله نگرفته باشد اما در حوزه
اجرا چرا! چون بیشتر تئاترهایی که ایشان تمرین کردند، متاسفانه به اجرای عموم در
نیامدند، نظر شما در این باره چیست؟
استاد بعد از
تولید و اجرای کارهای درخشانی مثل «قلندرخونه» و «محپلنگ» به سمت سینما و تلویزیون
رفت و چندین فیلم و سریال ساخت. نمایشهای رادیویی متعددی را در رادیوی بوشهر
تولید و اجرا کرد. افزون بر این، کارهای فراوانی را برای اجرای صحنهای هم نوشت و
تمرین کرد ولی او تبدیل به یک کارگردان حرفهای شده بود که بایستی با او حرفهای
برخورد میشد. بنابراین در حوزه مدیریت و حمایتهایی که بایستی از پایتخت از وی میشد،
متاسفانه اتفاقی نیفتاد و شاید یکی از مهمترین دلایلی که او «اتللو»، «ناخدا»،
«شب شولای عبدالرحمن» و «مادربزرگ» را بعد از تمرین به اجرا درنیاورد، همین
بدقولیها در تحقق وعدهها بود. به همین سبب است که میگویم او همواره با تئاتر
بوده و اگر در حوزه اجرا در سالهای اخیر کاری نکرد، دلیلش آن بود که حمایتهایی
که انتظار داشت، نشد، بنابراین او به هر شکل و شیوه اجرا کردن تن نداد.
بزرگترین خدمتی
که ایشان به تئاتر بوشهر کرده است، کدام است؟
ببینید استاد
صغیری نه تنها به تئاتر بوشهر خدمت زیادی کرده، بلکه در تعالی فرهنگ و هنر بوشهر نقش
بیبدیلی را ایفا کرده است. بیشک برشمردن خدماتی که او به فرهنگ و هنر استان کرده
نیاز به تدقیق و حوصله فراوان دارد. من در اینجا تنها خیلی کوتاه به خدماتی که به
تئاتر بوشهر کرده، اشاره میکنم. مهمترین خدمت ایرج صغیری به تئاتر بوشهر این است
که وی برای نخستینبار تئاتر این اقلیم را به کشور و جهان معرفی کرد که این اصلا
اتفاق کمی نیست! چراکه صغیری همزمان تئاتر بوشهر و ظرفیتهای هنری آن را هم به
ایران و هم به جهان شناساند. آن هم درست زمانی که ما هیچ نام و نشانی در تئاتر
ایران نداشتیم.
بنابراین با جرات
میگویم که پررنگی تئاتر بوشهر بعد از گذشت چهار یا پنج دهه، هنوز هم مدیون زحمات
تلاشهای استاد صغیری است. در لایه زیرین این ماجرا، ارائه و معرفی فرهنگ، آداب و
رسوم بومی و قومی استان از سوی استاد به نقاط دیگر، نقطه عطفی است که بعد از چندین
دهه در تئاتر ایران همچنان بر سر زبانهاست و این خصیصهای است که در خط سیر آثاری
که استاد صغیری در طول این پنج دهه خلق کرده، دیده میشود؛ بهطوری که این ویژگی
را میتوان هم در آثار تئاتری، هم در آثار سینمایی و هم در آثار نوشتاری استاد
مشاهده کرد. این نقطه عطفی برای یک نویسنده بهشمار میرود که آگاهانه مسیر فکری
خود را انتخاب کرده و در طول پنج دهه همه آثاری را که آفریده از همان آبشخور توجه
به فرهنگ، آداب و آیینهای بومی و قومی منطقه خودش سیراب میشود. بنابراین دلیل
پررنگ بودن نام استاد صغیری در عرصه فرهنگ و هنر بهخاطر توجه به این مباحث و
مفاهیم مهم و درخشان است که هر کسی از عهده این کار سترگ بر نمیآید.
از دید شما
بارزترین مشخصات آثار استاد صغیری کدامند؟
وقتی به آثار
استاد شامل فیلمنامهها، نمایشنامهها، داستان کوتاه و… حتی بهصورت گذرا هم
نگاه میکنیم، متوجه یک خط سیر فکری و اندیشهای در این آثار میشویم که در توجه
دقیق او به فرهنگ، آداب، رسوم و آیینهای قومی و بومی جغرافیایی خلاصه میشود که
در آن نفس کشیده و در آن بزرگ شده است. این خط سیر اندیشهای در همه آثار وی بسیار
درخشان است؛ بهگونهای که وقتی یک داستان کوتاه یا فیلمنامه استاد را میخوانید
یا یک اثر تئاتری وی را میبینید، متوجه این خط سیر در همه آثار وی بهعنوان یک
اندیشه ناب میشوید. از دید من، این ویژگی از این نشات میگیرد که استاد بهعنوان
یک نویسنده دغدغهمند به این نکته پی برده که اگر قرار است آثار درخشانی پدید
بیاورد، بایستی به فرهنگ بومی خودش توجه کند. از همین روی است که در طول حیات هنری
خود با علم به این موضوع، هرگز این سیر فکری خود را رها نکرده و آثارش را بر مبنای
آن آفریده است.
از دید من، نقطه
عطف آثار استاد صغیری در همه حوزهها این است که بر اساس فرهنگ بومی جنوب خلق شده
و این درسی است که بایستی نسلهای بعدی و جوان امروزی از او یاد بگیرند. ایرج
صغیری در گفتوگویی در دهه ۵۰ بعد از اجرای نمایش «قلندرخونه» گفته است: «راه نجات
تئاتر ما توجه به فرهنگ، آداب و رسوم و آیینهای بومیمان است.» بدیهی است او بر
همین مبنای فکری همچنان به خلق آثارش دست زده تا جایی که حتی آثار امروزی او را
بخوانید، متوجه میشوید که او به نقطهای از اندیشه و فکر رسیده که با ایمان به آن
به خلق اثر میپردازد.
البته در این
میان، استاد صغیری تجربه کردن آثار مدرن را ایراد نمیداند ولی از دید وی، اگر
تجربه و تمرین کردن آثاری که متعلق به فرهنگ ما نیست، باعث شوند که ما فرهنگ خود
را نادیده بگیریم، اشکال دارد. به همین علت است که توصیه میکنم نسل امروز خط سیر
فکری استاد را مطالعه کنند تا درس بگیرند. چون یک هنرمند در همه حوزههای نوشتاری
بر اساس یک بنمایه اندیشه آثارش را خلق میکند و به نتایج خوبی دست مییابد که
این ریشه در اعتقاد و ایمان آن هنرمند به فرهنگ خود دارد که این ویژگی بارز استاد
صغیری در خلق آثارش است.
در حال حاضر
چگونه میتوان به هنرمند پیشکسوتی مثل استاد صغیری که بخشی از عمر گرانبهای خود را
صرف تئاتر بوشهر و بالندگی هنر این منطقه کردهاند، خدمت کرد؟
در حال حاضر
استاد در حال گذراندن دوره درمان خود در تهران است، بنابراین هر خدمتی که بتوانیم برای
استاد انجام بدهیم، کم است. باید تمام تلاشمان را کنیم که روند درمانی استاد به
بهترین شکل پیش برود جا دارد از اقلیما (دختر استاد) و نیکی صغیری (برادرزاده او)
تشکر کنیم که عاشقانه در کنار استاد حضور دارند و روند درمانی او را با دلسوزی
پیگیری میکنند.
اینجا یادآوری
میکنم که در گستره کشوری موسسهای به نام موسسه هنرمندان پیشکسوت داریم که
هنرمندان ۶۰ ساله به بالا را تحت پوشش و حمایت این موسسه قرار میگیرند و استاد
صغیری تحت پوشش این موسسه است و بارها در برنامهها و جشنهای موسسه مذکور حضور
داشته است؛ ولی نیاز است با بومیسازی، چنین موسساتی در سطح استانها بهوجود
بیاید تا در گستره استانی هم هنرمندان پیشکسوت تحت پوشش قرار بگیرند.
سخن پایانی؟
دلتنگ استاد
صغیری هستم و آرزو دارم ایشان را زودتر سلامت و سرحال ببینم و از همه میخواهم که
برای سلامتی کامل استاد دعا کنند تا استاد هر چه زودتر بهبودی خود را بیابند.